نتایج جستجوی عبارت «مدرسه امام خمینی(ره)» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سید محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد محمد حسيني »
سیدمحمد، 26/6/1345 در روستای علی‌آبادشور از بخش مرکزی شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و علاقه‌مند به اسلام پا به عرصه هستی گذاشت. در روستایی با کوچه‌هایی از دیوارهای کاهگلی و میان مردمی که صداقت و مهربانی در چشم‌های آنها موج می‌زد،‌ دوران کودکی را سپری کرد. اولین آموزه‌های زندگی را از اوان کودکی در کنار پدر و مادر آموخت و با مسائل دینی آشنا شد. وقتی به سن تحصیل رسید، در دبستان دانش علی‌آباد ثبت نام کرد و...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد روستا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان، قطره‌هایی از دریای بی‌کران عشق بودند که زندگی را، جاری بودن در مسیر دریا و پیوستن به معشوق می‌دانستند. بیستم فروردین‌ماه سال ۱۳۴۲ همراه با گل‌های زیبای بهاری، کودکی خوش‌سیما و جذاب در خانواده‌ای متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز متولد شد. با عشق به حضرت مصطفی (ص) و تبرک و تیمن از نام آن بزرگ، با طنین اذان و اقامه در گوش وی، او را به نام محمد نام نهادند. این کودک، آخرین هدیه‌ای بود که...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد علی مکرر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد علی مکرر »
قلم و بیان از ترسیم و توصیف چگونه زیستن فردی بی ریا و سالک الی‌الله، عاشق راستین حضرت روح الله، شهید عزیزمان محمدعلی مکرر قاصر است. وصف او را باید از زبان همرزمان او شنید و آنها از صفای وجود و دنیای پرغوغای درون و سکنات آن فرزانه باید سخن بگویند و بنویسند. اما بسیاری از آنان چون محمدعلی امروز در میان ما نیستند و چشمان خاکی ما توان دیدن آنها را ندارد، به ناچار از قلم می‌خواهیم...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید قاسم زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
آنگاه‌که کیمیای وجود تو را در زمین می‌کاشتیم و یارانت با اشک‌هایشان آبیاری‌اش می‌کردند و فغان سر می‌دادند، لطافت روح مطهرت با نسیمی تسلی‌مان می‌داد که: کدام دانه فرورفت در زمین که نـرسـت                                                                              چرا به دانه انسانیت این گمان باشد کدام دل فرورفت...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمودرضا بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گم‌گشته‌ام، ای به خون آغشته‌ام مانده در دشت بلا، آهوی سرگشته‌ام قاسم گلگون قبایم، رود ای به خون بسته حنایم، رود آنان که در وفاداری به عهد و پیمان، نه‌تنها جان، بلکه جسم را هم بی‌نشان پسندیدند، آیا شود که نام بلندشان از لوح دل‌ها بیرون رود؟ حاشا! که رسم روزگار چنین نبوده و چنین نخواهد شد. از میان آن‌ها که یاد زیبایشان بر لوح دل‌ها مانده، قصه محمود رضا بهرامی را که در سال ۱۳۴۴ در شهرستان نی‌ریز...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب می‌دهم، جانماز را پهن می‌کنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست می‌گذارم ولی نمی‌توانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که می‌گویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راه‌یافته شهید، قاسم صالح...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حسن، آوای زندگی عاشقانه خود را سال ۱۳۴۷ در شهرستان نی‌ریز با اولین گریه‌های کودکانه در کانون گرم خانواده‌ای مسلمان، سرود و بعد از طی کردن دوران کودکی، در مدرسه پروین اعتصامی مشغول به تحصیل شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید دکتر مفتح به پایان برد و متوسطه را در دبیرستان دکتر بهشتی با موفقیت سپری کرد. جوانی بود باایمان و مقید به انجام فرایض دینی، در مراسم مذهبی به‌خصوص در مراسم عزاداری حسین (ع) حضوری...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا محمدعلی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليرضا محمدعلي پور »
شکوفه‌های رنگارنگ بهاری، درختان زمستان زده را زینتی چشمگیر داده بودند. در نهمین روز از فروردین سال 1345 بود که در شهرستان نی‌ریز، میان خانه‌ای بی‌آلایش و ساده، غنچه وجود «علیرضا» صفا بخش دل اهل خانه شد و نور و شادی را در فضای آن پراکنده ساخت. هنوز راه رفتن را بخوبی نیاموخته بود که بر کنار سجاده پدر می‌نشست و معصومانه بر قیام و قعود وی می‌نگریست. کم‌کم رکوع و سجود را فراگرفت و عشق به پرستش...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید شهرام شرقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که تفسیرگر آیه‌های عشق و بندگی در دنیای خاکیان شدند. در حریم وصل، چون مجنون، قدم در کوی لیلی نهادند و سر و جان را به میدان معامله برده و رشته کار را یکجا به دست یار سپردند. آری! سخن از شهرام است. از واصل طریق الی الله و عرش نشین سنگر توحید. از مجنون‌صفتی که گل وجودش، سال ۱۳۴۷ در یک‌شب پربرف زمستانی، در شهر تهران، میان باغی شکفت که باغبانش افسری...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید خسرو حق شناس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
سال ۱۳۴۱ شمیم بهاری در کوچه‌های روستای خواجه جمالی، از توابع شهرستان نی‌ریز پیچید و رایحه دل‌انگیز وجود کودکی در خانواده‌ای متدین، کشاورز و زحمت‌کش؛ فضای خانه را عطرآگین نمود. نام او را خسرو نهادند و با شیرین‌کاری‌های کودکی او اُنس گرفتند. راهی مدرسه شد و دوره تحصیلات ابتدایی را در دبستان وقار خواجه جمالی گذراند. فاصله مدرسه راهنمایی تا روستا، او را از ادامه تحصیل محروم کرد. البته علاقه فراوان به آموختن، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،...